هشتاد و چهارمین نشست علمی تخصصی «مرکز مطالعات اوراسیای مرکزی» با همکاری «موسسه تحقیقاتی ابرار معاصر تهران» و «انجمن علمی ایرانی مطالعات منطقه¬ای» با عنوان «وضعیت ژئوپلیتیکی منطقه پس از گفت¬وگوهای صلح در افغانستان» با حضور آقای دکتر سردار محمد رحیمی معاون وزارت معارف و استاد ژئوپلیتیک دانشگاه کابل و آقای دکتر جعفر حق پناه مدیر میز مطالعات افغانستان و استاد دانشگاه در روز سه¬شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۷ در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار شد. این نشست پیرامون مذاکرات صلح در افغانستان و خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و وضیعت ژئوپلیتکی افغانستان و منطقه، برگزار شد. نخستین سخنران این نشست جناب آقای دکتر رحیمی گفتند: « صلح در افغانستان بیشتر به معنای نبود جنگ و یا خارج شدن از مناقشه و منازعهای است که در این مدت با طالبان شکل گرفته است. از این منظر گفتگوهای صلح با سرعت بیشتری پیش میرود و در این گفتگوها تاکید بر این است که آمریکا، طالبان و پاکستان به منطقی دست یابند تا آیندهی مثبت افغانستان و پاکستان را تضمین کند. بنابراین روند گفتگوها، پیچیده و چند مرحلهای خواهد بود.
ایشان افزودند: « به نظر می رسد در بحث خروج نیروهای خارجی که بخشی از گفتگوهای صلح است طالبان چندان پافشاری نمیکند. با توجه به پازل امنیتی که برای منطقه طراحی شده، خروج مورد انتظار، تدریجی خواهد بود. آمریکاییها خلاء ژئوپلیتیکی ایجاد خواهند کرد تا نگاهی که به منطقه دارند شکل بگیرد. از نگاه ژئوپلیتیک منطقه، در روند مذاکرات صلح با تغییر در بافت اجتماعی- سیاسی افغانستان یا حکومت، تغییر در سیاست منطقهای کلان آمریکا در آسیای مرکزی، منطقه جنوب آسیا و خاورمیانه ایجاد میشود. این مسئله باعث خواهد شد کشورهای منطقه به گفتگو با طالبان علاقمند شوند که لغزشهایی را ایجاد خواهد کرد و ممکن است این کشورها وارد منازعهها و مناقشههایی که خواست آمریکا شوند».
دومین سخنران نشست، جناب آقای دکتر حق پناه از منظر امنیت منطقهای به طرح نقطه نظر خود پرداختند. ایشان مولفههای داخلی افغانستان و همینطور محیط داخلی آمریکا را در دو مقوله خروج نیروهای آمریکایی و پیشبرد گفتگوهای صلح موثر دانستند و گفتند: « سه محور قدرت در افغانستان موثر است. محور نخست محور چین-پاکستان است. در این محور، نگاه چین به افغانستان از منظر کشور پاکستان است. این محور کمک می کند تا پاکستان از انزوای دهه قبل خارج شود و همچنان موضع تهاجمی خود را در افغانستان دنبال کند. در محور دوم هند و آمریکا مطرح هستند. این محور به تدریج شکل گرفته و رو به تقویت است. در دهه 80 هند و پاکستان در موضوع افغانستان به طور کامل در موضع تقابلی و مخالف قرار داشتند. اما پس از سال 2003 و حادثه ی یازده سپتامبر، اولویت تهدید تروریسم وافراطیگری برای هر دو نمود بیشتری یافت و به تدریج با همراه شدن با سیاست آمریکا، محور هند-آمریکا برای رقابت با چین تقویت شد. این محور بر این باور است از کارتهای موثری در افغانستان برخوردار هستند. محور سوم که چندان پیوستگی ندارد محور ایران-روسیه است. ایران نمیتواند در افغانستان به تنهایی با آمریکا وارد تعامل مستقیم شود. روسیه نیز امکان نقش¬آفرینی مستقیمی در افغانستان ندارد و ناچار است از مسیر ایران وارد معادلات این کشور شود. هر دو طرف این محور علاقه ای ندارند که آمریکا بتواند به آسانی حیات خلوتی داشته باشد».
دکتر حق پناه افزودند: «در این بین ما به نقش کشورهای عربی چون عربستان و امارات توجه کمی داشتهایم. همچنین باید به پویشهای داخلی افغانستان نیز وزن بدهیم. در کنار اهمیت تمامی موارد ذکر شده، مسئلهای که کمتر به آن پرداخته شده است، عنصر و محیط اجتماعی افغانستان است. نقش بیبدیل طبقه متوسط که تاثیرگذاری بسیاری در آرایش نیروهای سیاسی دارد، قطعا انتخابات ریاست جمهوری را زیر تاثیر خواهد گذاشت. در نتیجه بدون در نظر داشت این ملاحظهها، نمیتوان عنوان کرد که روند گفتگوهای صلح یک طرح آمریکا محور است.
در ادامه جناب آقای دکتر بهرام امیراحمدیان استاد مدعو دانشگاه تهران، در بحث خروج نیروهای آمریکایی خاطرنشان کردند که طرفداران خروج نیروهای خارجی، خودشان به نوعی به ورود طالبان به عرصه ی قدرت کمک میکنند. این مسئلهای خطرناک است که تهدید زیادی را به¬ویژه برای ایران در پی خواهد داشت. بنابراین باید جغرافیا و پشتیبانی مالی تسلیحاتی طالبان و همچنین فضاسازیها را بررسی کنیم.
در پایان این نشست جناب آقای دکتر اکبری مدیر موسسه تحقیقاتی ابرار معاصر تهران، سرکار خانم مروتی مسئول مطالعات افغانستان و پاکستان در موسسه ابرار و دیگر شرکت¬کنندگان در نشست، برخی نکات تکمیلی و پرسشها را طرح کردند.
آقای دکتر سردار رحیمی در این بخش گفتند دلیل غایب بودن دولت افغانستان تا حدی این است که میخواهد بخشی از ملاحظهها از طریق دولت آمریکا و از موضع بالاتری ارائه شود. این مسئله را آمریکا نمایندگی میکند. این مسئله در مورد هند نیز مطرح است. پس اگرچه دولت غایب است اما منفعل نیست. همچنین باید توجه کرد که دوره ریاست جمهوری آقای اشرف غنی رو به پایان است، اما واقعیت مسئله این است که نمیخواهند گفتگویی انجام دهند چرا که وقتی دولت رسمی و گروه مخالفی وجود داشته باشد به-طور طبیعی سیطره دولت بیشتر خواهد بود و از این رو تلاش میشود در جریان روند گفتگوها، دولت نیز وارد شود.
همچنین، آمریکا در منطقه ژئوپلیتیک امنیتی را پیگیری میکند اما سیاست افغانستان، سیاست توسعه است. در این حالت پشتیبانی کلانی برای سیاستهای دولت آقای غنی پیدا نمیشود. درنتیجه رویکردها متفاوت شده و فاصلهای ایجاد میشود که دولت در حالت انزوا قرار گیرد و آمریکا با توجه به سیاستی که دارد با طالبان وارد گفتگو شود.