گزارش کوتاه نشست علمی_کارشناسی
« جنگ در اوکراین: ریشهها، زمینهها و پیامدها برای جمهوری اسلامی ایران »
نشست علمی_کارشناسی «جنگ در اوکراین: ریشهها، زمینهها و پیامدها برای جمهوری اسلامی ایران» در روز سهشنبه 17 اسفند 1400 از سوی مرکز مطالعات اوراسیای مرکزی دانشگاه تهران با همکاری انجمن علمی مطالعات منطقهای (کار گروه اوراسیای مرکزی) به صورت وبینار برگزارشد. در این نشست دکتر الهه کولایی استاد گروه مطالعات منطقهای دانشگاه تهران، دکتر جهانگیر کرمی دانشیار گروه مطالعات روسیه دانشگاه تهران، دکتر اکبر ولیزاده استادیار گروه مطالعات منطقهای دانشگاه تهران و دکتر سید محمد هوشیالسادات استادیار گروه مطالعات منطقهای دانشگاه تهران به طرح دیدگاههای خود پرداختند.
مدیر این نشست دکتر الهه کولایی بودند که در ابتدای صدونهمین نشست علمی_کارشناسی مرکز مطالعات اوراسیای مرکزی، با ارائه مقدمهای کوتاه گفتند: در دوران اتحاد شوروی، راهبرد آمریکا در برابر شوروی مبتنی بر "مهار" بود. غربیها بر این باورند که شوروی بهطور ذاتی توسعهطلب است و باید آن را مهار کرد. از 1949 که پیمان آتلانتیک شمالی و در برابر آن نهاد ورشو شکل گرفت. رقابت در قالب این نهادها ادامه یافت. ایشان افزودند: روسها بر این باور هستند باید ناتو و ورشو هر دو منحل میشدند، اما نهتنها ناتو منحل نشد، بلکه از 1994 به بعد به سمت شرق اروپا گسترش پیدا کرد. در حالیکه روسها انتظار داشتند آمریکاییها به این ملاحظههای روسها توجه داشته باشند. به این ترتیب مهار جدید در برابر روسیه شکل میگیرد. شکلگیری بحران اوکراین را باید در ادامه این فرایند فهمید.
در ادامه دکتر هوشی سادات دیدگاههای خود را طرح کردند و گفتند: چهره قالب در روابط بینالملل و بهطور خاص سیاست بین الملل، واقعگرایی است. بر این پایه، بحث انرژی را هم میتوانیم در قالب واقعگرایی انرژی طرح کنیم. پایه و بنیاد واقعگرایی «قدرت» است و امروز انرژی یکی از بازوهای قدرت است. ایشان در ادامه گفتند: جنگ روسیه و اوکراین میتواند زمینه تغییر پیکربندی جدید ژئوپلیتیک انرژی جهان را فراهم کند. این بحران یک نوع جنگ سرد انرژی است. ضربهای که اکنون روسیه در حوزه انرژی میخورد از این نقطه ضعف است که 80 درصد انرژی خود را از طریق خط لوله به سمت اروپا صادر میکند و فقط یک پنجم صادرات انرژی روسیه با گاز طبیعی مایع است. اگر ساختار انرژی روسیه برعکس این ساختار بود و رویکرد جهانی انرژی را به جای رویکرد منطقهای دنبال میکردند، شاید اکنون خطر کمتری متوجه این کشور بود.
در ادامه دکتر ولیزاده با طرح پرسشهایی سخنرانی خود را آغاز کردند و گفتند: مهمترین پرسشها در مورد بحران اوکراین این است که چرا روسیه اقدام به این جنگ کرد؟ اهمیت اوکراین برای روسیه؟ این جنگ کوتاهمدت خواهد بود یا بلندمدت؟ آن چیزی که اتفاق افتاد ناشی از یک تلهگذاری بود یا یک انتخاب هوشمندانه توسط روسیه؟ و سرانجام تحریم با روسیه چه خواهد کرد و روسیه چگونه به این تحریمها پاسخ خواهد داد؟ ایشان در ادامه پس از پاسخ به این پرسشها گفتند: آن چیزی که اتفاق افتاد مانند یک اپیدمی در حوزه راهبرد بود و میتواند به بخشهای دیگر جهان سرایت کند. اوکراین پیوندهای تاریخی، زبانی و نژادی عمیقی با روسیه دارد و همیشه از کییف به عنوان مادر شهرهای روس نام برده شده است. روسها نیز به جهت تاریخی همیشه به اوکراین بهعنوان یک منطقه جداساز بین خود و غرب مینگریستهاند.
در ادامه دکتر کرمی به طرح دیدگاههای خود پرداختند و گفتند: برای اروپا، بعد از جنگ جهانی دوم بحران اوکراین بزرگترین رویداد است. برای دنیا از رویدادهای سرنوشتساز است که پیامدهای آن دنیای آینده را شکل خواهد داد. دلیل این اهمیت، توسل به نیروی نظامی در قلمرو کشوری است که خود را اروپایی میداند، اروپا هم آن را از خود میداند و همچنین دومین سرزمین گسترده و حاصلخیز اروپا است. اهمیت این موضوع برای آلمان و اروپا باعثشده که به این بحران در حوزه تحریمهای اقتصادی واکنش جدی نشان دهند. اما تحریمها در کوتاهمدت روسیه را از پا درنمیآورد بلکه در میانمدت و بلندمدت برای روسیه بسیار خطرناک هستند. ایشان در پایان گفتند: روایت اروپایی از این بحران بر روایت روسی غلبه دارد. این روایتگری غربی بسیار اهمیت دارد. همچنین در غرب انسجامی در برابر این بحران ایجاد شده که شاید در محاسبه روسها نبوده است. در طرف روسی ما روایت روسی را خیلی کمرنگ میبینیم، چرا که بیان مشروعیت این اقدام نظامی کار سادهای نیست.